در گذر روزهای من

ساخت وبلاگ
تو جریان جر و بحث های پدر و مادر پدر باز اعصابش خورد شد و گفت شیطونه میگه برو یه زن دیگه بگیرمیگم حالا چرا وقتی ما سه تاییم بحثتون میشه من نباشم خوش و خرمین یه زره هم فکر اینو نکنین که میون بحث شما میون داری میکنما اصلا بعد برگشتم به پدرم میگم والا اونایی که باس ازدواج کنن (اشاره به خودم و داداش های غایب )نمیتونن کسی بهشون زن نمیده اونوقت شما فکر کردی خیال کردی یه حقوق بازنشستگی داری فکر میکنی نه پدرم چنین چیزی نیست دیگه گذشت اون زمون در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hn71o بازدید : 50 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت: 9:40

دیروز رفته بودم اداره صنعت و معدن برای فعال کردن انبارمون رفتم اداره حالا رئیس اداره نبودن بعد چند ساعت بلاخره تشریف فرما شدن رفتم پیشش و گفتم قول داده بودین تا یه ماه انبار ما رو فعال کنین تا بتونم قرار دادمون رو تمدید کنیم و قرار داد رو براتون بیاریم گفت آره و گفت کد پستی انبار رو بده قرار داد قبلی بود از رو اون زد گفت چنین انباری وجود خارجی نداره گفتم بابا مگه میشه دوباره امتحان کرد و بازم همین حالا از مانیتوری کناری میزد که منم می‌دیدم رفتم نزدیکتر و بازم داشت میزد دیدم جای ۵۶؛۶۵میزنه بهش گفتم داداش داری اشتباه میزنی و دید بعد گفت تو از رو کدپستی بخون در نهایت فعال شد اما اگه از مانیتور پشت میزش میزد عملا ما انباری نداشتیم دیگه من چیزی نمی‌گم ... در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hn71o بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت: 9:40


دوست دارم خاطراتی که ازرده خاطر میکند خاطرم  را
چون یاد تو می درخشد در خاطرم

-----------------------------------------------
من تنها با نظر گذاشتن شما خوشحال میشم

دوستان فقط نظر میدین ادرس هم بزارین به جون اون سرچه های تو حیاطمون

اگه به دردتون خورد کپی کنین

اهل شوخی و مزاحم حالا حالا ها هم ناراحت نمیشم بابت حرف های شما

هر چیزی هم که مبهم بود میتونی بپرسی تو اولین فرصت جواب میدم

در گذر روزهای من...
ما را در سایت در گذر روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hn71o بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1402 ساعت: 16:36